بنو شجرهّ بطن من معاویهّ الاکرمین من کندهّ و ذکرهم ابو عبید قال انه یقال لهم الشجرات و ان لهم مسجد فی الکوفهّ و یرجع نسبهم الی قحطان)و تعرف هذه العشیرة فی خوزستان بالشجرات او الشجیرات او بنوشجر و العشیرة  حالیا تتکون من اربعهّ عشائر و هن کالتالی : بنی کلاب٬ بنی مسعود ٬ بنی خلیفة و بنی حمادو کل عشیرة تتکون من عدة حمايل و بیوت . و هذه العشیرة  تفتخر  بالشیخ الحاج فاخر  المشري  وشیخ حسن  المشکور و شیخ الحاج   عطاالله  و الشیخ  حیدر  الحمید و شیخ  مالک ابن ابراهیم و .شیخ حاج بنات ..........  و ایضا ابناء هذه العشیرة  یتواجدون فی انحاء المدن و القری لمحافظة خوزستان و منهن الحویزة ٬ الاهواز ٬ المحمرة ٬ عبادان ٬ ملة ثانی، شیبان، شوش، شوشتر، ویس ، ارغیوه ،الغزانیة و الفلاحیة.

در این سرزمین عشایر به چند دسته تقسیم می‌شوند: عشایر وارده عشایر میهمان عشایر مقیم از جمله عشایر وارده می‌توان به بنی صالح که از یمن به ایران کوچیده و در مناطق غرب اهواز و منطقة هویزه ماندگار شده‌اند، عشایر لویمی و عبدالخان که از عشیرة بنی لاماند و در قرن نوزدهم میلادی به ایران آمدهاند، عشیرة مزرعه که در عصر ساسانی از حجاز به ایران آمدهاند و دو تیرة بزرگ بیت حامد وآل مؤمنین را تشکیل دادهاند، عشیرة خزرج که از العماره به ایران آمدهاند و شامل سه تیرهاند که بین موسیان، میانآب و شوش تقسیم شدهاند.

عباده از بزرگترین طوایف عرب است که شامل عشایری چون آل قاطع/بروایه /عچرش و دغاغله/کروشات وطویرات می‌توان نام برد که در زمان پیامبر از یمن به مدینه کوچ کردند تا پیامبر را در جنگ یاری نمایند پس از ورودبه خوزستان در شهرستان هویزه سکنی گزیدند. عشیرة کعب (آل کعب) که فرعی از قبیلهٔ بزرگ بنی کعب اند و شامل چهار تیرة کعب منان، کعب الحایی، کعب کرم الله و کعب فرج الله‌است و عشیرة سادات که سه تیرة سادات فواصل، سادات جعاله، سادات موسوی جزایری را شامل می‌شوند و بنابر شواهد و مستندات بیشترین علما و دانشمندان خوزستان از این طایفه‌اند.عشایر مفتقح که در قرن نوزده از جور دولت عثمانی از عراق به خاک ایران مهاجرت کردهاند، می‌توان اشاره داشت. به عشایر لویمی / عبدالخان، مزرعه، خصرج، آل بوروایه، کعب و سادات، اعراب میانآب می‌گویند، چون در بین دو رود کرخه و دز می‌زیند و در نزدیکی شوشتر محلی به همین نام نیز وجود دارد.


"""کندة""" نیزاز بزرگترین طوایف عرب و از تیره "قحطان "است که شامل قبایلی متعددی بوده و تنها قبیله خوزستانی آن """قبیله شجرات """بوده که خود از چهار طایفه بنی کلاب/بنی مسعود/بنی حماد و بنی خلیفه تشکیل شده است . مسکن این قبیلة ابتدا در هویزه بوده و در حادثه درگیری با موالی های هویزه در جاهای مختلف خوزستان از جمله رقوة / اهواز و خرمشهر سکنی گزیدند.

 

آل کثیر، سلامت شامل سه تیره، آل خمیس، شریفه شامل پنج تیره و مفتقح از این دسته عربهای خوزستان هستند. بزرگترین قبیله‌های عرب خوزستان عبارتند از: بنی طُرُف، باوی، بنی کعب، چنانه (کنانه) و خزرج که این شاخة آخر مأمنی از حوالی اهواز تا دشت آزادگان را دارند. پس از آنان عشایر آل کثیر، سعد عنانجه، غنافجه، ضیاغمه (ضیغمیها)، بنی مالک، که در نواحی غربی و جنوبی رود دزفول تا کنار نهر هاشم سکنی دارند، میان سبعه، امّ التمسیر در ساحل غربی کارون قرار می‌گیرند. قبیله بنی طُرُف در دشت آزادگان (دشت میشان) تا هویزه استقرار دارند و مهمترین طوایف این قبیله عبارتند از: سواری، مزرعا، شرفه، بنیصالح، مروان، قاطع و سید نعمت. قبیله بزرگ بنی کعب از شش تیرهٔ آل بوغُبیش، حزبه، خنافره، عساکره، مقدم و دوارجه تشکیل شده‌است.

قبیلهٔ باوی هم متشکل از اتحادی از عشائر بزرگی چون آل حرب، سلامات، العمور، آل حمید(الحمید)، زرگان، نواصر، البو بالد و غیره می‌باشد.

هر کدام از این عشایر دارای زیر مجموعهای به نام تیره هستند. به عنوان مثال عشیرهٔ آل بوغبیش دارای تیرههایی به این شرح است:آل بوبالا، آل بوشهباز، آل بوحاج علی، آل بومحمود، آل بوزیاد، آل بوصالح، ابوجلیل، بنیرشید، بیت خیطان، بیت آل بوشمال، زُبید، بیت بند ذیجان، رفیع، اتامند، سلیح، آل بوسلیط. زبان عشایر مقیم و وارده عربی است، ولی زبان عشایر میهمان بر اساس تنوع قومی دارای گوناگونی است. تنوع قومی ایلها چشمگیر است که عبارتند از: الف: ترکها که اکثر از یاریم تاق لوها هستند و به طوایف زیر تقسیم می‌شوند: یاریم تاقلو، سهرابی، لیشن لی، جمادلی، نیازی، و رَمزیار ب: قشقائیها که در محدودة بهبهان و رامهرمز بیشتر کوچ انجام می‌دهند. ج: لرها د: بختیاریها ه ـ: لرکیها که به دوزبان ترکی و فارسی شکسته سخن می‌گویند. این گونهگونی عشایر عرب و اقوام در این سرزمین باعث گردیده تا نظام ویژة فرهنگی دربارة نوع و محیط زندگی در خوزستان پدید آید که مهمترین ویژگی این نظام فرهنگی گونههای کوچ است. در خوزستان با سه گونه از کوچ روبهرو می‌شویم: الف: کوچ ارتفاعی که حرکت و جابجایی از دشت به کوه و بالعکس است. ب: کوچ افقی که به صورت جابهجایی در دشتها است. ج: کوچ محاطی که از آبادیها به مناطق اطراف که خوش آب و هواتر هستند صورت می‌گیرد. هر شکل از این گونههای زندگی دارای آیین خاص خود است، و به همین سبب گونهگونی فراوانی از نغمات آیینیِ مرتبط با زندگی را در بین این عشایر و اقوام می‌توان مشاهده کرد. خوزستان سرزمینی است بین دو دریا، دریایی از آب و دریایی از نغمهها. علاوه بر آنچه برشمرده شد، از تأثیرات نژادهایی که از آفریقا به خوزستان آمدند و در مناطق ساحلی ساکن شدند نیز نباید غافل بود.

مردان [ویرایش]

یک مرد اهوازی

مردان دشداشه می‌پوشند که لباسی یکسره و بلند تا مچ پا و معمولاً سفید رنگ و در تابستان نیز خنک است. عرب‌ها خوزستان در مراسم‌های رسمی با اهدائ لباس و اشیا فرهنگی عربی از مقامات دولت استقبال می‌کنند.[۲]

زبان [ویرایش]

زبان: خوزستانیها به چندین لهجه تکلم می‌کنند:۱-کارونی:(که نزدیک لهجه کویتی هاست وشامل شهرهایی همچون آبادان وخرمشهرو شادگان و.. می‌شود)۲- کرخه‌ای:(همسان لهجه استان‌های جنوبی عراق بصره، عماره و ناصریة است وشامل شهرهایی همچون اهواز وسوسنگرد وهویزه و.. می‌باشد). فارسی و بختیاری و گویشهای و لهجه‌های بومی

جامعه [ویرایش]

شیخ: عرب‌های خوزستان به عشایر و قبایل مختلفی تقسیم می‌شوند که هر قبیله برای خود یک شیخ دارد که نماینده و رئیس آن قبیله بوده و وظیفه رسیدگی به امور و حل وفصل مشکلات قبیله را به عهده دارد.

قانون‌ها [ویرایش]

فصل [ویرایش]

به جبران خسارت مادی یا معنوی و یا جانی در میان اعراب خوزستان جهت حل اختلاف میان دو طرف از دو عشیره و یا از دو طرف از یک عشیره، فصل می‌گویند.

قبیله‌ها و عشیره‌ها [ویرایش]